درباره کتاب آتشک
آتشك، به زبان فارسى، توسط عماد الدين محمود بن مسعود شيرازى، در سال 977 هجری قمری (1569 میلادی) نگاشته شده است. سيريل الگود، كتاب مذكور را نخستين رساله مستقل درباره بيمارى سيفليس به زبان فارسى مىداند (تاريخ پزشكى ايران و سرزمينهاى خلافت شرقى، ص 427).
آشنایی با محتوای کتاب آتشک
مؤلف، در مقدمه کتاب آتشک توضيح مىدهد كه چون مرض آتشك در زمان سابق نبوده و از اطباى پيشين، نوشته قابل ذكرى در اين باره نرسيده، لذا او به اين كار همت نهاده است.
وى پس از اين مقدمه، رساله خود را با مقايسه آتشك و آبله شروع مىكند و بين آنها و سياهزخم و جرب فرق قائل مىشود و سپس در مورد چگونگى اشاعه آن اظهار نظر مىكند.
بقيه کتاب آتشک، به درمان اين بيمارى اختصاص داده شده و در آن تعداد فوقالعاده زيادى دارو كه اكثرا داراى ماهيت مسهلى هستند، تجويز گرديده است.
كتاب، حاوى اطلاعات جالبى درباره بيمارى سيفليس، بهخصوص طرق سرايت آن است و براى يك پژوهشگر بىطرف مىتواند منبع خوبى براى ريشهيابى و سابقه تاريخى شيوع اين بيمارى كه احتمالاً رهآورد هيئتهاى اعزامى از اروپا به دربار صفوى است، باشد و شايد پسوند افرنجى (فرنگى) به دنبال نام فارسى اين بيمارى، شاهدى بر هوشيارى اهل علم و مردم ما در قرون گذشته باشد؛ گو اينكه برخى از نويسندگان غربى از اين پسوند عصبانى شده و سخنانى به گزافه گفتهاند.
در اين كتاب، شيوههاى درمانى متداول و نحوه استفاده از جيوه و تركيبات آن (علىرغم سميت شديد و آگاهى پزشكان قديم از اين موضوع)، مورد بحث قرار گرفته و نهايتاً اميد مىرود ملاحظه اين كتاب براى نسل فرهيخته و پژوهشگر صرف نظر از آگاهى به پيشينه علمى و ارزش ميراث پزشكى كشور و اعتماد به نفس برخاسته از آن، زمينهاى براى تحقيق و تتبع تاريخى و حتى شايد پزشكى متناسب با زمان ما باشد.
در فاصله زمانى كه مؤلف، مطالب خود را در باره آتشك نوشته (و مطالب بسيار مفصلترى كه بعداً در اين زمينه نگاشته)، هيچ مطلبى در باره اين بيمارى به رشته تحرير درنيامده است. بههرحال، چنين به نظر مىرسد كه نويسندگان بعدى همه به آنچه كه مؤلف در اين باره نوشته است، استناد جستهاند و دستورات همين شخص است كه تا سالها بعد، براى درمان اين بيمارى به كار مىرفت؛ تا جايى كه حتى در «علاج الابدان» كه در اواخر دوره گوركانيان در هندوستان نوشته شد نيز براى درمان آتشك همان مطالب و دستورالعملهاى عماد الدين بازگو گرديده است.


