چکیده
کبد بزرگترین عضو توپر بدن است و سده از مهمترین امراض کبد می باشد. هر نوع بند آمدگی در عروق و مجـاری را سـده گوینـد. سده در ایجاد بیماری نقش بسیاری دارد و از دوران کودکی تا پیری در حال افزایش است.
مطالعه سده کبدی می توانـد در تشـخیص و درمان بیماری های کبدی راه گشا باشد. کبد نقش اساسی در متابولیسم دارد و جالینوس در اهمیت کبد می فرماید: اگر کسی بـدون سـببی آشکار، ناتوان از انجام کار خویش شود، آن شخص مبتلا به بیماری کبد است.
در این مطالعه کیفی، سده کبدی از کتاب قانون شیخ الرئیس مورد مطالعه قرار گرفته و با سده کبدی در اکسیر اعظم، حکیم محمد خـان اعظم و در مواردی با سده کبدی سایر حکما مقایسه شده است.
در صورت عدم تشخیص به موقع و صحیح سدد کبدی و عدم درمـان به موقع و صحیح آن، بیماری مزمن شده و به سوی عفونت، ورم و استسقا می رود به نظر می رسد با مطالعه سدد کبدی بتوان از ازمـان (مزمن شدن) و عوارض مهلک آن و انتقال آن به سایر بیماری ها جلوگیری کرد.
دراین مطالعه ویژگی ها و علایم تشخیص انواع سـدد کبدی اسـتخراج و الگوریتم تشخیص سریع و ساده آن ارائه شده است.
مقدمه
تنگی و بسته شـدن حجـره هـا، مجـاری و عـروق را سـده گویند. سدد از مهمترین امراض کبد بوده و کبد بزرگترین غده بدن است. از دیـدگاه طـب اخلاطـی، کبـد عضـو رییسه بوده و کل اخلاط بدن و خون را تولید می کند و تغذیـه کل بدن بر عهده کبد است، لـذا هرگونـه بیمـاری و ضـعف و نارسـایی آن، کـل بـدن را متـاثر مـی کنـد.
کبـد خـود یکـی از ارگان های مستعد سده است، از طرفی از طریـق تولیـد اخـلاط غیر طبیعی نیز سبب ایجاد سده در سایر اعضا می شود، صحت کبد موجب صحت تمامی بدن است.
سده قدرت بیماریزایی بالایی در کبد دارد و این قدرت از دوران نوزادی تا ایام پیـری رو بـه افزایش است. وجود سینوزوئیدهای فراوان در بافـت کبـد امکان بروز سده را افزایش می دهد. اگر سده به موقع تشـخیص داده و درمان نشود، مزمن و منجـر بـه عفونت شـده و تـب ایجـاد می کند و در نهایت باعث ورم می شود و آن نیز منجر به آسـیت ( آسیت یا آبآوردگی شکم به تجمع مایع در حفره صفاقی گفته میشود) می گردد.
از طرفی به مشـارکت کبـد در معـده و دسـتگاه تنفس نیز بیماری پدید می آید، پس هرقدر در معالجه آن اهتمام شود رواست و چون در علاج کبد اهمال و اشتباه شود، خطای آن به سوی عروق و بدن برمی گردد.
با عنایت بـه اهمیـت کبد در سلامتی کل بدن و وجود آمار بالای بیماری هـای کبـدی در ایران و نقش سـده در بیمـاری زایـی، اقـدام بـه مطالعـه آن ضروری به نظر می رسد. مطالعـه مشخصـات تشخیصـی سـدد کبدی و انواع آن می تواند در تشخیص سریع و بـه موقـع سـده کبد مؤثر باشد و با ارایه روش های تشخیصی و درمـانی مـوثر، از ازمان بیماری و ایجاد عارضه ماندگار جلوگیری کند.
روش بررسی
این مطالعه از نوع کیفی بوده و از منابع معتبـر طـب سـنتی ایران استفاده شده است، بخصوص قانون ابـن سـینا و خلاصـه الحکمه و اکسیر اعظم حکیم محمد خان اعظم که متاخر بـوده و نظر اکثر حکمای ماقبل خـود را بـازگو کـرده و درعلایـم و تشخیص و درمان از شیخ الرئیس پیروی کرده است و همچنین کاملترین و جامعترین بحث را در میان کتبی که مطالعـه گردیـد درخصوص سده کبدی چه از بعد تشـخیص علایـم یـا انـواع سدد و درمان ارایه داده اسـت.
در طـی سـه مـاه در سـال 1390 شمسی منابع مطالعه و فیش برداری شد و با مشاورت استادان، مطالب مهم آن انتخاب و دسته بندی گردید و سپس انواع سـدد کبدی و علایم تشخیصی و علل و اسباب و چگـونگی درمـان آن ها، ارائه و مورد بحث و در نهایت نتیجه گیری قرارگرفت.
سده از دیدگاه ابن سینا
هنگامی که مواد در عضوی حـبس شـود و علایـم احتقـان و تمدد وجود داشته باشد(بدون امتلای کلـی بـدن) سـده بوجـود می آید و احساس سنگینی در عضو مربوطه یکی از علایم اصلی سده است، اما سنگینی در سده مجاری بیشتر حـس مـی شـود، چون از مجاری ماده زیادی عبـور مـی کنـد در صـورت ایجـاد سده، مانع از جریـان مـاده مـی شـود، مثـل آنچـه کـه در سـده کبد اتفاق می افتد.
هنگامی که غذا به سوی کبد می رود اگر سـده وجود داشته باشد، مواد تجمع و احتباس یافته و احساس پری( ثقل) زیادی را به نسبت ورم کبد در ناحیه RUQ ایجاد می کنـد و تشخیص افتراقی سده با ورم به شدت ثقـل و نبـود تـب در سده مشخص می شود، اما اگر سده درغیر مجاری باشد، احساس پری ندارد، ولی تمدد دارد (احسـاس انبسـاط در عضـو). اکثـر سدد در عروق است و از دیگر علایم آن زردی چهـره کـه بـه علت عدم جریان خون در مجاری به سوی پوست است.
تشخیص افتراق سده با ورم
- سده مجاری: ثقل زیاد _ نبود تب.
- سده غیر مجاری: تمدد زیاد _ نبود تب.
- ورم: ثقل کم _ درد شدید _ تب.
علامات دال بر سده عمومی
- وجود علایم احتقان مواد.
- حس تمدد بدون وجود علایم کلی امتلای بدن.
- عدم وجود تب جدی.
- عدم وجود درد شدید.
- فساد چهره (زردی چهره ).
سده ازمهمترین بیماری های کبد است، گاهی در بافت کبـد روی می دهد (لحم) و گاهی در عروق.
سده بافت کبد سه سبب دارد
- غلـیظ بـودن دم (خون)که کبد را تغذیه می دهد.
- ضعف دافعه کبد.
- شدت جاذبه کبد.
سده عروق کبد چهار سبب دارد
- تنگی عروق در خلقت (تنگی مادرزادی عروق).
- تنگی عارضی(قبض عروق).
- التـوای عصـب در خلقـت ( اخـتلال مادرزادی در اعصاب).
- به سبب آنچه که در درون عـروق جاری می شود.
در مطالعات مشخص شـد کـه، اکثـر سـدد در عـروق و در شاخه های باب و به سبب ماده سده آور که بدان متصـل اسـت رخ می دهد و سپس کنده شـده و بسـوی دهانـه هـای عـروق منشعب از عروق طالع (اجوف فوقانی) می رود و اگر در پشـت دهانه های ورودی عروق رسوب کند منجر به سده می شود.
سـده در کبد می تواند در بخش محدب یا مقعر کبد یا در تمـام کبـد رخ دهد و اکثرا در جانب مقعر کبد رخ می دهد و در ادامـه امـر منجر به سده محدب کبد هم می شود. اگر سـده کبـد گسـترش یافته و مزمن شود، عفونی شده و ایجاد تب کرده و باعـث ورم کبد شود و ممکن است به آسیت منجر شود و با تولد ریح درد شدید ایجاد کند.
ماده ای که سده ایجاد می کند یـا خلطـی است که به سبب غلیظی و لزجی یا به سبب کثرت و امتلاء ناشی از آن بروز می کند، یـا از ورم اسـت یـا از ریـح، یـا از کیفیـت قابض آن، یا از رشد گوشت اضافی یا پولیپ و توده(ثولـول) و یا از جسم خارجی به همراه خلط غلیظ.
علامات سده کبد در قانون
همه علامات عمومی سدد.
در سده، کبد نمی تواند کیلوس را به سوی خـود جـذب کند، چون که منفذی پیدا نمی کند لذا قوه جاذبـه دچـار آسـیب شده و این منجر به دو امر می شود: 1-دفع کردن 2 -احتبـاس
و لذا کیلوس رقیق و کثیری را دفع می نماید، چون مـاده آبکـی و صاف راهی به سوی کبد پیدا نکرده اسـت و کیلـوس بخـاطر آنکه کبد آن را تبدیل به کیموس نکرده است رقیق است و امـا کثیر از آن جهت که کیلوس به کبـد نفـوذ نکـرده و بـه خـون تبدیل نشده و همچنین مائیت آن جدا نگشته و صـفرا و سـودای آن به همراه مدفوع دفع می شود.
امــا زمــانی کــه حــبس مــاده وجــود دارد در RUQ ثقــل محسوس مشاهده می شود، و این بدین خاطر است که ماده بـه سمت کبد کشیده می شود و از آنجا نمی تواند بـه سـایر اعضـا دفع شود و همچنین از طریق مدفوع نیز دفع نمی شود و در کبد اجتماع کرده باعث امتلا آن می شود چون مـاده قـادر بـه عبـور نیست، در ناحیه کبد جمع یافته و احساس سـنگینی مـی دهـد.
بدین طریق است که در سده کبدی بدون ورم ثقل داریم، و اما اگر به همراه سده، ورم داشته باشیم، ثقل در ناحیـه ورم داریـم ولی زیاد نیسـت، امـا درد ناشـی از آن شـدید اسـت. در سـدد خالص که سبب دیگری با آن نباشد درد شدید نیست و هر گاه ماده کم باشد تب هم وجود ندارد.
چیزی که نشانگر ورم است وجود علایم ورم، و آنچه که از ادرار و مـدفوع دفـع مـی شـود، می باشد. کسی که مبتلا به سده است کم خون است، فساد چهره دارد و اگر سده ریحی باشد احساس ثقل بـا تمـدد داریـم. اگـر قبض سبب سده باشد باید دنبال اسباب تقدم قابضات بود، مثل نوشیدن آب های شدیدا قابض.
اگـر سـبب سـده خشـکی باشـد، دلیلش خشکی ظاهر بدن است و اگـر در سـدد کبـدی تنگـی نفس وجود داشته باشد، این از مشارکت دستگاه تنفس بـا کبـد است.
علامات سده کبد
- وجود علایم عمومی سدد.
- دفع براز رقیق و کثیر.
- احساس ثقل در ناحیه کبد.
- احساس ثقل اندک در صورت وجـود ورم ولـی درد شـدید است.
- عدم درد شدید در صورت سده خالص.
- عدم تب در صورت اندک بودن ماده عامل سده.
- وجود شواهدی از ورم در بول و براز و سایر علایم ورم.
- کم خونی.
- فساد چهره.
- تمدد بخصوص اگر همراه سده ریح داشته باشد.
- اگر علت سده قبض باشد باید دنبال اسباب تقـدم مصـرف قابضات باشد.
- اگر علت سده خشکی باشد باید ظاهر بدن خشک باشد.
- گاهی تنگی نفس داریم که نشانگر مشارکت اعضاء تنفس با جگر است.
محمد حسین صومی: رئیس مرکز گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی تبریز.
محمد باقر مینایی: گروه طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی، ایران.
محمد کمالی نژاد: گروه داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران.
محمود مصدق: گروه طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران.
قدیر محمدی: گروه طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران.
منبع: مجله ی طب سنتی اسلام و ایران _ سال سوم، شماره ی چهارم، زمستان 1391 و تیم تولید محتوای طبایع