قرارداد بین انسان ها، حیوانات و گیاهان
زندگانی گیاهان بدون حیوان و حیوان دور از گیاهان میسر نیست. به موجب یک قرارداد ابدی و ارثی که در ابتدای آفرینش، بین انسان و حیوان از یک طرف و نباتات از طرف دیگر بسته شده است، طرفین متعهد شده اند که احتیاجات همدیگر را ساخته و تحویل دارند.
انسان و حیوان گاز کربنیک مورد نیاز گیاهان را در بدن خود ساخته و از راه تنفس در هوا منتشر می نمایند، در برابر گیاهان، نصف قیمت آن را نقد و نصف دیگر آن را به اقساط می پردازند.
به عبارت دیگر هر گیاهی در مقابل دریافت یک مولکول گاز کربن که از هوا می گیرد، بلافاصله یک اتم اکسیژن آن را پس داده، هوا را تصفیه و برای تنفس حیوانات مناسب می سازد، با بقیه آن نیز احتیاجات غذایی و دوایی ما را ساخته و به اقساط تحویل می دهد.
این معامله پایاپای و درازمدت چهار رکن اساسی دارد که آن را ارکان اربعه یا عناصر چهارگانه نامیده اند. ما در اینجا هریک را به اختصار برای شما تشریح می نماییم.
عناصر اربعه
عنصر به معنی ریشه است و چون ساختمان تمام موجودات زنده و آلی خواه گیاهی و خواه حیوانی، از چهار منبع بزرگی ریشه می گیرد، این چهار پایه اساسی را پیشینیان ارکان اربعه و به عبارت دیگر عناصر چهارگانه نامیده اند.
این چهار اصل مهم و اساسی حیات عبارتند از منبع خورشید که به ما نور و حرارت می دهد و منبع هوا که ما از آن اکسیژن و گیاهان گاز کربن می گیرند و دو منبع آب و خاک که ما سایر احتیاجات زندگانی خود را از آنها می گیریم.
در کتب سنتی ایران که قبل از حمله مغول نوشته شده و عاری از خرافات می باشند، عناصر اربعه به همین نحو که بیان شد تعریف شده است. در هیچ جا این عناصر را بسیط ندانسته اند و بر عکس اظهار نظر کرده اند که گیاهان از این چهار عنصر ریشه گرفته و جوهری از آنها می گیرند.
گیاهان اندام خود را با آنچه از این چهار منبع دریافت می دارند می سازند. چنانچه یکی از این چهار اصل کم باشد گیاه نروید و انسان و حیوان که از گیاه تغذیه می کنند، از بین می روند.
چون ساختمان گیاه از این چهار عنصر ریشه گرفته و ساختمان حیوان از گیاه به عمل آمده پس جمیع موجودات زنده از نباتی و حیوانی از ترکیب این چهار عنصر به وجود آمده اند.
عناصر اربعه در علوم جدید در شیمی جدید به نود و دو فلز و شبه فلز موجود در طبیعت عنصر می گویند و این اشتباه است. زیرا چنانچه گفتیم عنصر به معنی ریشه است.
فلزات و شبه فلزات، اجسام مفردی هستند که از هیدروژن ریشه گرفته و خود نمی توانند ریشه به حساب آیند. اما علوم جدید هم از ریشه گرفتن اجسام آلیه از چهار عنصری که شرح دادیم به صورت دیگری بحث می کنند که شیمی آلی را به وجود آورده است.
در زیست شناسی گیاهی ثابت شده است که گیاهان هنگام روز، حرارت و نور آفتاب را گرفته و به کمک آنها گاز کربن را از هوا دریافت نموده آن را با آب ترکیب کرده و به شرحی که در شیمی آلی بیان می شود آن را تبدیل به مواد قندی می نمایند.
از طرفی دیگر مواد ازت دار و املاح معدنی را از خاک گرفته، مواد سفیده ای قندی، چوبی و غیره را که اجسام آلی خوانده می شوند، می سازند.
در علم شیمی جدید با اینکه می دانند مواد آلیه از ترکیب آب، گاز کربن، مواد معدنی و نور و حرارت به وجود آمده، هنگام سوختن تجزیه شده علاوه بر گاز کربن، مواد معدنی را به صورت خاکستر و آب، نور و حرارت را هم پس می دهند. به عبارت دیگر آنچه را در موقع تولد گرفته اند پس از مرگ بر می گردانند.
معذالک در فرمول شیمیایی این ترکیبات، نور و حرارت خورشید را نادیده گرفته، به حساب نمی آورند، در صورتی که پزشکان و داروسازان سنتی ایران که بنیانگذار علم شیمی در جهان هستند، این اجسام را ترکیبی از عناصر چهارگانه یعنی آب، هوا، خاک و آتش می دانستند. چنانچه گفتیم معنی آتش در اینجا نور و حرارت آفتاب می باشد.
طبع عناصر اربعه
داروسازان سنتی ایران طبع آتش را گرم وخشک و تظاهر آن را در بدن حیوان حرارت غریزی می خواندند. امروز همه می دانند که مواد غذایی در بدن انسان سوخته، حرارتی در حدود °۳۷ درجه سانتیگراد به وجود می آورند.
طبع آب سرد و تر بوده و در تری هیچ ترکیبی به پایه آب نمی رسد.
طبع خاک سرد و خشک و طبع هوا سرد و تر می باشد و چون تمام خوراکی ها از این چهار عنصر ریشه می گیرند، در نهاد آنها سردی، تری به خشکی و گرمی به هم آمیخته، متناسب با مقدار آنها و طبع آنها تفاوت پیدا می نمایند.
به این معنی که اگر از جوهر آتش زیادتر گرفته باشد، طبع آن گرم و خشک، اگر از آب زیادتر گرفته باشد هر دو تر، اگر از خاک بیشتر گرفته باشد سرد و خشگ و اگر از هوا گاز کربن بیشتری گرفته باشد، طبع آن سرد و ترخواهد بود.
این خلاصه ای از طبایع چهارگانه مواد خوراکی است که داروسازان و پزشکان سنتی به آن عقیده داشته و دانشمندان جدید منکر آن شده اند.
مزاج مفرد، مزاج مرکب و مزاج معتدل
عناصر چهارگانه آب، خاک، هوا و آتش چهار قدرت سردی، تری، گرمی و خشکی دارند و از ترکیب آنها 9 گونه آمیزش پدید می آید . اول آنکه گرمی بر سه قوت دیگر غلبه داشته باشد. دوم آنکه سردی غلبه کند. سوم آنکه خشکی غالب شود و چهارم آنکه تری غلبه نماید.
این چهار مورد را مزاج مفرد می نامند. چهار کیفیت دیگر ممکن است به وجود آید که در آنها دو طبع بر دو طبع دیگر غلبه نمایند. مثل اینکه گرمی و خشکی قوی تر از سردی و تری شوند و یا برعکس سردی و تری بر گرمی و خشکی غالب کردند و یا گرمی و تری بر سردی و خشکی چیره باشند و یا پیروزی از آن سردی و خشکی باشد.
این چهار کیفیت را مزاج مرکب می نامند و غیر از این هشت مزاج (چهار مفرد و چهار مرکب)، یک مزاج معتدل هم داریم که جمعا 9 مزاج می شوند.
حال که این 9 مزاج را شناختید، بد نیست مختصری هم از اخلاط چهار گانه صحبت کنیم. انسان و حیوان قوت خلاقه نداشته و بایستی احتیاجات خود را از گیاهان بگیرند، همانگونه که گیاهان هم نمی توانند گاز کربن مورد نیاز خود را بسازند و مجبورند از حاصل تنفس حیوانات بهره مند شوند.
به عبارت دیگر ما به تنهایی قادر نیستیم نیروی لازم برای حرکات بدن خود را مستقیما از آفتاب دریافت داریم.
این نیروی خورشیدی را باید گیاه گرفته و با جوهرهایی که از سه عنصر دیگر آب، خاک و هوا می گیرد ترکیب کرده به صورت غذا به ما تحویل دهد.
اخلاط چهارگانه خوراکی ها پس از تغییراتی که در جهاز هاضمه پیدا می کنند، داخل کبد شده و در آنجا پخته شده به صفرا، خون، بلغم و سودا تبدیل می شوند.
صفرا چون آفتاب طبعی گرم وخشکی دارد.
خون چون هوا گرم و تر است.
بلغم مانند آب سرد و تر است
سودا مانند خاک سرد و خشک است.
صحت و سلامتی بدن ما به تعادل این چهار خلط بستگی دارد. این اخلاط به سهم خود انواع و اقسام داشته و در هر بیماری رنگ، بو، مزه، غلظت و خواص ظاهری و باطنی آنها فرق می کند.
در غلبه صفرا، مزاج را صفراوی، در غلبه خون، دموی، در غلبه سوداء سوداوی و در غلبه بلغم ، بلغمی گویند.
گاه دوتای این ها غالب و دوتای دیگر مغلوب می شوند و به این صورت چهار مزاج دیگر پیدا شده و بامزاج معتدل جمعا 9 طبع پیدا می گردد که ما شرح مفصل این ها و تطبیق آن ها را با علوم جدید در جلدهای دیگر زبان خوراکی ها خواهیم نوشت.
در اینجا همین قدر می گوییم که داروسازان سنتی ایران از راه مطالعه در روی مزاج های گوناگون به اسراری پی برده اند که علوم جدید تازه قسمتی از آنها را کشف کرده و مقادیر زیادی از آنها هنوز در پرده ابهام است.
چنانچه به همت خوانندگان و محققین ایرانی این مباحث مورد آزمایش قرار گیرد، اسرار زیادی کشف شده و اهمیت تجارب نیاکان ما آشکار خواهد شد. ما در اینجا اشاره ای به عوامل انتقال وراثت و نر و ماده شدن جنین می نماییم.
عوامل انتقال وراثت
این موضوع که چرا بچه آدم، انسان و بچه حیوانات مانند آنها می شود، اینکه چرا هر بچه ای بعضی از صفات و حتی بعضی از امراض را از پدر و مادر خود به ارث می برد، موضوع تازه ای نیست. بلکه از قدیم الایام مورد بحث فلاسفه و دانشمندان بوده و آنها در صدد پیدا کردن عوامل انتقال وراثت بوده اند.
پزشکان و داروسازان سنتی ایران عقیده داشتند که در منی گوهر هوائی و گوهر آتشی بیشتر از گوهر آبی و خاکی است.
در تخمک گوهر آبی و خاکی بیشتر و گوهر هوائی و آتشی کمتر است و چون آتش و هوا به مزاج خود گرم و آب و خاک سرد می باشند، گرمی قویتر از سردی است. بنا بر این گوهر گرمی هم قویتر از گوهر سردی بوده و در نتیجه نطفه مرد قویتر از تخمک زن می باشد .
از آنجایی که هر ضعیفی تابع قوی است، بنا بر این هر نوزادی از پدر بیشتر از مادر صفات او را به ارث می برد، مگر آنکه در مزاج زن و مرد تغییری حاصل شده باشد.
نر و ماده شدن جنین
در مورد نر و ماده شدن جنین هم همین عقیده را داشتند. اگر نطفه قویتر از تخمک و مزاج منی گرم و خشک و مزاج رحم سرد و تر باشد، جنین پسر میشود و چون اندک تغییری کند یعنی قوت منی کاهش بیدا کند و یا مزاج رحم کمی گرم گردد نوزاد آنها دختر خواهد شد.
کشفیات جدید و عقیده پیشینیان در زیست شناسی جدید هم عقیده دارند که اگر تعداد ژنهای کروموزوم که در نطفه است بیشتر باشد، پسر زا و اگر کمتر باشد دخترزا می شود.
همچنین ثابت شده است که اگر ترشحات رحم هنگام لقاح قلیایی باشد، کروموزوم های ماده را از بین رفته و ابتکار عمل در دست نر زاها خواهد افتاد و چنانچه ترش شود نر زاها از بین رفته، ماده زاها باقی می مانند و نوزاد دختر می شود.
حال اگر خوب توجه کنیم می توانیم بگوییم که این عقیده یکی بوده فقط به دو صورت بیان شده است. در حقیقت بین عقاید قدیم و جدید فرقی نیست. اگر نطفه ژن بیشتر داشته باشد، قویتر است و جنین پسر می شود.
اگر مزاج رحم سرد و تر باشد و به عبارت جدید قلیایی باشد بازهم فرزند آن ها پسر می شود. چون مزاج رحم برگردد یعنی کمی گرم گردد، به عبارت جدید ترش شود، فرزند آن ها دختر خواهد بود.
رجحان طب سنتی عقاید پزشکان و داروسازان سنتی ایران در مورد پسر شدن با دختر شدن نوزاد را می توان در یک جمله خلاصه کرد. اگر مزاج پدر گرم و مزاج مادر سرد باشد، فرزندان آنها پسر می شوند. چنانچه مزاج آنها بر گردد فرزند آنها دختر خواهد شد.
این عقیده ای است که هزار سال پیش در کتب خطی سنتی ایران نوشته شده و تازه زیست شناسان جدید پس از بیان هزاران فرضیه دیگر که غلط در آمد، به آن رسیده اند و آن را با زبانی علمیتر بیان می نمایند.
اینجاست که ما عقیده داریم که نبایستی عقاید دانشمندان سنتی ایران را سرسری گرفت، بلکه باید کوشید تا به حقایق آنان پی برده و فرضیه های علمی آنها را با فرضیه های جدید منطبق کرد.
رجحان طب سنتی در اینجا در این است که عقاید آنها از هزار سال پیش تا کنون تغییری نکرده ولی دانشمندان غربی در این مدت ده ها فرضیه غلط داده اند، تا امروز به همان نتیجه ای رسیده اند که دانشمندان سنتی ایران هزار سال پیش داشته اند.
وقتی ما یک سلول یا نطفه را در زیر میکروسکوپ های بسیار قوی چندین میلیون برابر بزرگ کنیم، در اطراف هسته ی آن تعدادی رگه که در آنها دانه های بسیار ریزی وجود دارد می زیستیم. این رگه ها را امروزه کرموزوم و دانه ها را که عامل انتقال وراثت هستند ژن گویند.
تعداد این رگه ها در نطفه ی انسان ۴۸ عدد است. داروسازان سنتی ایران بدون داشتن میکروسکوب عامل انتقال وراثت را عرق الدساس به معنی رگه های همانندساز می دانستند (دس بمعنی مثل، مانند و دساس همانندساز است) و عقیده داشتند که تعداد رگه های همانند ساز در ساختمان جنین ۹۹ عدد است.
منبع: کتاب زبان خوراکی ها و تیم تولید محتوای طبایع