این بار به جای تمرکز بر ترافیک، شلوغی، هوای آلوده، زرق و برق های مغازه ها و ویترین ها، به چهرهی افراد نگاه کنید. همگی در فکرند و انگار کشتی هایشان غرق شده است، شادی واقعی در چهره کسی موج نمیزند، به راستی چه اتفاقی رخ داده یا در حال وقوع است؟
این روزها حال و هوای مردم شهر دیگر مثل قبل نیست. حکایات طنز عبید و صدای رادیو جمعه حال هیچ کس را خوب نمیکند و هر روز آمارهای عجیبی از افزیش اضطراب و غم و عصبانیت انتشار مییابد. که بدون شک بزرگترین تهدید در حال حاضر، نبود شادی و شور و شعف در زندگی است.
تعریف و جایگاه شادی
- شادی و سرور، حالت خوش و لذت بخشی است که از علم و اطلاع به اینکه یکی از اهداف و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست میدهد.
- در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند.
- در واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شادزیستن است که در پرتو آن، با رسیدن به تعادل روحی، خود و جامعه اش را به سلامت و پویایی رهنمون می شود.
- انسان به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است.
- شادی و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می گذارد.
- از نگاه اجتماعی، نیز شادمانی، قلب ها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی را بی اثر می کند.
- ارسطو می گوید: «شادی، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که دیگر چیزها وسیله به دست آوردن آن هستند.»
- دین مقدس اسلام نیز که تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت آدمی است، شادی های مناسب و حلال را تأیید میکند و پیروانش را از افسردگی و بی حالی برحذر می دارد.
- البته این را نیز باید پذیرفت که هر انسانی در زندگی خود، صحنه هایی از غم و ناراحتی را در کنار شادی تجربه میکند، و اساسا وجود غم در زندگی انسان، موجب تعادل بخشی به زندگی است.
پیام کلی
- شاد زیستن، از ضرورت های زندگی آدمی و خودسازی و اصلاح جامعه، از پی آمدهای آن است.
- شادی، هم بر روح و هم بر جسم انسان تأثیر نیکو می گذارد.
نمونه های شادی
گروه های مختلف اجتماع، برداشت های گوناگونی از شادمانی دارند و نگاه افراد به مقوله شادی متناسب با شخصیت و فرهنگشان، متفاوت است.
ارسطو در این باره معتقد است:
- مردم عادی، لذت را شادی فرض میکنند؛ افراد موفق، عملکرد خوب را برابر شادی میشمارند و دانشمندان، زندگی متفکرانه و جست وجوگرانه را معادل شادی میدانند.
برتراند راسل مینویسد:
- رغبت همگانی، نشانه انسان شاد است و برخی از مردم نیز خندیدن همیشگی و بگو و مگو نداشتن در زندگی را شادی میدانند.
موارد زیر از نمونه های شادی به شمار می روند:
- قدر زحمت ها و خوبی دیگران را به نیکی دانستن
- از موهبت های الهی لذت بردن
- مثبت عمل کردن و مثبت اندیشیدن
- گشاده رو بودن و خندیدن
- در زمان حال زندگی کردن
- خودآرایی و آراستگی ظاهر
- و رضایت داشتن از زندگی، از نمونه های دیگر شادی هستند که می توان آنها را در زندگی تجربه کرد.
شادی در سیره معصومان علیهم السلام
- شاد بودن، یکی از نیازهای اساسی و تأثیرگذار در زندگی آدمی است که پیشوایان دین عنایت ویژه ای به آن داشتند.
- به همین دلیل، خود نیز با چهره ای گشاده با مردم برخورد می کردند.
استاد مطهری در این باره می نویسد:
- «علی علیه السلام مردی بود بشاش. برخلاف مقدس مآبهای ما که همیشه از مردمِ دیگر بهای مقدسی میخواهند، همیشه چهره های عبوس و اخم های درهم کشیده دارند و هیچ وقت حاضر نیستند یک تبسم را به لبان خود بیاورند، علی علیه السلام همیشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش روبه رو میشد، مثل خود پیامبر. علی علیه السلام با مردم مزاح میکرد، مادام که به حد باطل نمیرسید؛ همچنان که پیامبر مزاح میکرد».
بزرگان دین در تقسیم بندی ساعت های روزانه، جایگاه ویژه ای برای شادی و تفریح در نظر میگرفتند.
امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید:
- بکوشید اوقات شبانه روز شما چهار ساعت [بخش] باشد: ساعتی برای عبادت و مناجات با خدا؛ ساعتی برای تأمین معاش؛ ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان آگاه سازند و در باطن به شما خلوص دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذت ها اختصاص دهید و با این بخش از زندگی، قادر خواهید بود آن سه بخش دیگر را به خوبی انجام دهید.
- علی علیه السلام، شادی و نشاط را حالتی عاطفی میداند و آن را به «فرصت» تعبیر میکند: «مواقع شادمانی، فرصت است.» آن حضرت حتی برای زمان هایی که غم و اندوه به طور طبیعی به سراغ انسان میآید، سفارش میکند که گشاده رو باشیم، چنان که می فرماید: «شادی مؤمن در چهره اش و اندوهش در دلش است».
اگر شادی نکنید بیمار میشوید
- تاثیر درجهی تری بر میزان انعطاف فرد را میتوان، از مقایسهی چوب درختان در فصل بهار و پاییز و میزان شکنندگی آن هم متوجه شد.
- در بهار میزان خلط دم یعنی گرمی و تری زیاد است و در پاییز میزان خلط سودا یعنی سردی و خشکی و این قانون در بدن انسان هم وجود دارد.
حالا این معانی چه ربطی به خنده و شادی دارند؟
- خنده و شادی از قسمت های عالی مغز منتشر میشود و این بخش ها برای عملکرد مناسب نیاز به رطوبت دارند.
- پس باید مواظب خشکی مغزمان باشیم و بدانیم که آب پاش مغز، خندیدن و شادی کردن است.
- اگر به هر دلیل، حجم حرارت مغز و کبد زیاد باشد، فرد به طرف خشکی مغز میرود و این خشکی او را کسل و افسرده و خموده میکند.
پیامدهای شادی از دیدگاه طب سنتی (دکتر نرجس گرجی)
شادی و لذت در حد اعتدال:
- حرارت غریزی را تقویت می کند.
- مزاج را گرم و تر می کند.
- باعث قوی تر شدن قوت ها میگردد.
- بدن از غذا بهره بیشتری می یابد و فربه میشود.
- رنگ روی تازه و شاداب می گردد.
- مواد زاید و دفعی و بیماری ها را از تن دفع میکند.
- بروز پیری را به تاخیر میاندازد.
- در شادی معتدل، روح با حرکتی اندک اندک و ملایم به سوی بیرون و ظاهر بدن حرکت میکند.