خواب و بیخوابی
خواب یک عمل طبیعی است و خوابیدن فطرت انسان است. عده زیادی از همنوعان ما دچار مرض بیخوابی بوده و به جای آنکه علت این گرفتاری وحشتناک خود را جستجو کنند، می کوشند با خوردن قرص های کشنده اعصاب خود را فلج نمایند، تا آلام بیخوابی را احساس نکنند.
خواب یکی از ضروریات ششگانه زندگانی ماست و بدن ما همانگونه که به خوردن و دفع آن نیازمند است و همانطور که به نفس کشیدن و پس دادن آن محتاج است، به خواب و بیداری هم پایبند بوده و ناگزیر به اجرای آنست. اما در عصر ما بیماری بیخوابی بیداد می کند و ضربات تازیانه آن بر پیکر ناتوان عده ای صدمات جبران ناپذیری وارد می سازد.
یک دلیل مهم بیخوابی
بیخوابی علل و جهات زیادی دارد که من در اینجا فقط می خواهم یکی از عوامل مهم آن را که مسبب نود درصد بیخوابی های عصر حاضر است، برای شما تشریح کنم و مبتلایان را از این گرفتاری بزرگ خلاص نمایم و چون موضوع بسیار ساده بوده و برای همه قابل درک است، همه بیماران و مبتلایان می توانند آنرا امتحان کرده و نتایج درخشان آن را به آسانی به دست آورند.
این موضوع بسیار ساده، عملی پیش پا افتاده است، بطوری که شما ابتدا ممکن است آن را باور ننمایید و پیش خود بگویید چگونه ممکن است یک غذای ساده و ظاهرا بی ضرر که قوت اغلب ما را تشکیل می دهد، باعث بی خوابی و این همه آزار و اذیت شود.
این خوراکی لذیذ و مطبوع که عامل شماره یک بیخوابی می باشد، چیزی جز قند و شکر سفید نیست. همین ماده شیرینی که ما آن را با چای و قهوه می خوریم، با آن شربت درست کرده می نوشیم و با آن انواع شیرینی و نقل و نبات درست می کنیم.
چرا قند و شکر سفید باعث بیخوابی می شوند؟
مواد قندی، مخصوصا قندانگور، سوخت ماشین بدن ماست. مواد قندی و نشاسته ای که ما می خوریم، در اثر یک سلسله فعل و انفعالات حیاتی در بدن ما تبدیل به قند انگور شده و از راه خون وارد سلول های بدن ما می شود و بطور بطئی ( به کندی ) با حرارت ۳۷ درجه می سوزند و تا زمانی که این شعله فروزان و این چراغ روشن است، زندگانی ما برقرار مانده و با خاموش شدن آن نوبت مرگ فرا می رسد.
از سوختن مواد قندی در بدن حرارت مولد نیرو به وجود می آید و با کمک این نیرو اعمال حیاتی و کارهای عضلانی صورت می گیرد و در موقع خواب که مقداری از اعمال حیاتی و کارهای بدنی تعطیل می شود، نیروی حاصله در یاخته ها که به منزله باطری های بدن هستند، ذخیره گشته و چنانچه مقدار سوخت زیادتر از حد احتیاج باشد، باطری ها بیشتر شارژ می گردند و زیادی نیرو مانع خواب و شدت بی فایده فعالیت یاخته ها می گردد.
بنابراین می توان گفت که شکر یکی از غذاهای محرک و مهلک برای بدن انسان است. حرکت فوق العاده غیر طبیعی بدن که در اثر خوردن قند و شکر ایجاد می شود، مانع استراحت اعضای مختلف بدن شده و موجب مرگ تدریجی می گردد.
کسانی که قند و شکر زیاد استعمال می نمایند، قوای جسمانی آن ها زودتر تحلیل می رود و عمر آن ها در نتیجه کوتاهتر می شود و به همین جهت است که دانشمندان و غذاشناسان علت بی خوابی و بدخوابی را نتیجه اعتیاد به خوردن شکر می دانند و چنانچه مبتلایان به مرض بیخوایی اعتیاد خود را ترک کرده و از خوردن قند و شکر پرهیز نمایند، به راحتی و آسانی خواهند خوابید.
ضرر خوردن قند و شکر برای سالمندان و کسانی که کارهای بدنی کمتر دارند، به مراتب بیشتر از کارگران و کشاورزان و اطفال است، زیرا این اشخاص به علت فعالیت های جسمانی می توانند نیروهای حاصله از سوختن مواد محترقه را خنثی کرده و از بیخوابی جلوگیری نمایند.
شما اگر بجای قند و شکر سفید، خرما و کشمش و میوه های دیگر که شیرینی همراه دارند تناول نمایید، هرگز دچار بی خوابی نخواهید شد. زیرا که قند این مواد زنده و طبیعی بوده و به مصرف سوخت و ساز می رسد، یعنی آنچه را بدن به حد اعتدال برای سوخت لازم دارد، از آنها می گیرد و بقیه را به مصرف نوسازی بدن می رساند و اضافی را دفع می نماید.
ولی قند و شکر سفید که ماده ای محلول بوده و جسمی مرده است، نمی تواند در ساختمان بدن انسان شرکت کند و خرابی ها را ترمیم نماید، بلکه فقط می سوزد و ایجاد حریق می نماید.
شکر مصنوعی فاقد ویتامین و قدرت مغناطیسی می باشد و هنری جز سوختن و خرابکاری ندارد. چغندر یک ماده غذایی شیرین و نیرو بخش است و دارای نوزده درصد مواد قندی است و آنچه را بدن انسان برای هضم و جذب مواد قندی لازم دارد، همراه دارد و به همین جهت خوردن آن نه تنها زیانبخش نیست و تولید بیخوابی نمی کند، بلکه بسیار مفید و سلامت بخش می باشد.
ولی همین که این چغندر وارد کارخانه می شود، به یک ماده قندی خالص تبدیل شده و ویتامین ها و املاح مفید خود را از دست می دهد و در نتیجه تبدیل به یک سوخت مصنوعی و قابل اشتعال می شود که حرارت آن برای بدن انسان طبیعی و سازگار نیست و همین امر سبب می شود که اعتدال در مزاج شخص بر هم خورده و خواب خوش و متناسب از او گرفته شود.
مزاج معتدل خواب خوبی را نصیب انسان می کند، ولی خواب هرگز قادر نیست مزاج کسی را معتدل سازد. پس شما اگر خواهان سعادت و سلامت خود هستید و می خواهید همه شب خواب خوشی را بدون استفاده از قرص های زیانبخش داشته باشید، بایستی از خوردن غذاهای غیر طبیعی که اعتدال مزاج را برهم می زنند، خودداری نمایید. علاوه بر قند و شکر، نان سفید و چربی های زیاد هم همین عارضه را داشته و زیان فراوان دارند.
گندم دارای شانزده عامل غذایی است. وقتی ما آن را از الک های چند صفر می گذرانیم، دوازده عامل غذایی آنرا می گیریم و با آن نانی می پزیم که هنری جز سوختن و تخمیر شدن ندارد.
وسواس سفید گری که در قرن بیستم مد روز شده و انسان متمدن امروز می کوشد همه غذاها را سفید و خالص کرده و بعد تناول نماید، بزرگترین اشتباه مردمان شهر نشین امروزیست که بایستی جده با آن مبارزه کنیم تا یک زندگانی طولانی همراه با سلامتی و خواب خوش داشته باشیم .
کلام آخر
در خاتمه برای اطلاع آن دسته از همنوعان ما که به مرض بیخوابی یا کم خوابی مبتلا هستند، اضافه می نماییم که ترس از بیخوابی برای انسان مضر است، نه خود بیخوابی.
نود درصد بیخوابی ها با نخوردن قند و شکر و اجتناب از خوردن بیش از حد مواد مقوی، معالجه می شود و بقیه عارضه ترس از بیخوابی است. ترس بیجا مانع خوابیدن است و تمام ضررهایی را که بیخوابی دارد مربوط به ترس از بیخوابی است.
اگر خواهان خواب خوش و لذتبخشی هستید، هرگز از بیخوابی نترسید و بدانید که شما مسوول خواب بدن خود نیستند، بلکه یک دستگاه خودکار در بدن شما وجود دارد که هر موقع باطری های بدن شما از نیرو خالی شد، شما را می خواباند و باطری ها را شارژ می نماید و آنچه در اثر نخوابیدن، شما را آزار می دهد و مریض کرده و افکار شما را مغشوش می نماید، ترس از نخوابیدن است که بایستی با آن مبارزه کنید و ریشه خوف را از خود دور سازید و با خوردن غذاهای مناسب، مزاج خود را معتدل نمایید.
بدانید خواب خوش و متناسب مختص مزاج های معتدل است و در مزاج های خونی میل بخوابیدن زیاد می شود، ولی از عرض و عمق خواب کم می کند و بر طول آن می افزاید.
صاحبان مزاج صفراوی ظاهرا طول خوابشان کم است ولی وقتی بخواب رفتند، عمق خوابشان زیادتر می باشد. غلبه سودا بر مزاج نتیجه اش اندیشه های بد و خیال حزن انگیز و وسواس بیخوابی است و بر عکس بلغمی مزاج ها زیاد می خوابند و خواب زیاد هم چنانچه می دانید، خطری بیش از کم خوابی دارد.