گس، آنچه اجزای زبان را بر هم کشد. طعمی است که خارج و داخل زبان را قبض می کند، طعم زمخت که زبان را درشت سازد و اجزاء او را به سبب برودت بهم آورد.
گَس «هر چیز که مزۀ آن تلخ و ترش با گرفتگیِ دهن باشد.» (غیاث، 1363: 605) «آنچه پوست دهان فرازهم کشد، داند که شکوک است یعنی عفص.» (عک، ص 112، س26/ مح، ج1، ص 278، س12).
طعام عفص، یعنی طعامی که در آن قبض باشد.
افعال آن: تکثیف (غلیظ کننده)، تصلیب، تخشین، تبرید (سرد کننده) به سبب سردی مانند مازو و جفت بلوط