اصطلاحات عام
طب سنتی ایران منبعی غنی از دستور العمل ها و دانش تجربی است که سالها سینه به سینه از دانشمندان به نسلهای بعدی منتقل شده است. در این میان منابع مکتوبی از ایشان به جای مانده که بسیار ارزشمند هستند. این منابع عموما از واژه ها و اصطلاحات تخصصی حوزه طب ایرانی تشکیل می شوند که برای درک بهتر آنها واژه نامه یا لغت نامه ای معتبر نیاز است. مجموعه طبایع با دغدغه انتقال این مفاهیم به عموم مردم و جلوگیری از سوء استفاده های کلامی و لفظی از مفاهیم طب سنتی ایران، اقدام به راه اندازی فرهنگ لغات و اصطلاحات تخصصی طب سنتی ایران نموده است. در این دسته از واژه ها شما با اصطلاحات عمومی این حوزه آشنا خواهید شد.
- آبزن
- آبکامه
- آلات محرکه (قوای محرکه)
- آیل
- ابخره
- احتباس
- احتقان
- احر
- احلیل
- احول
- اختناق
- اخلاط
- اخلاط محترقه
- ادهان
- ارتعاد
- ارخاء
- ارواح
- ازدراد
- ازمان
- استفراغ
- استنشاق
- استه
- اسقام
- اصل
- اضطجاع
- اعصاب نخاعی عجز
- اعصاب نخاعی عنق
- اعصاب نخاعی قطن
- اعور
- اغتسال
- اغراس
- اغشیه دماغ
- اغصان
- افشره (افشرج، افشرده)
- افومالی
- اکال
- اکتحال
- اکسومالی
- اکلیل
- التحام
- التیام
- ام الدماغ
- ام غلیظ
- اماله
- امتصاص
- امزجه
- انجراد
- انحدار
- انخراط
- اندمال
- انزراق
- انزلاق
- انسی
- انصباب
- انصرام
- انضغاط
- انغمار
- انغماض
- انفتاح
- انفحه
- انفیه
- انکباب
- انگشت
- اوذرومالی
- اوعیه
- اوکسائی
- ایلام
- باحورا
- بادزهر
- باکور
- باه
- بخور
- برء (برئ)
- براز
- بربور
- بزاق و بصاق
- بشاعت
- بشع
- بضع
- بقول (بقولات)
- بلادت
- بلغم
- بلغم خام
- بلغم زجاجی (شیشه ای)
- بلغم طبیعی
- بلغم غیر طبیعی
- بلغم مائی (آبی)
- بلغم مخاطی
- بلید
- بواسیر لحمی
- بول
- بیضیه
- پاشویه
- پیه
- تارک
- تبرزد
- تثاوب
- تجاویف (تجویف)
- تحلل
- تحلیل عقده
- ترپلاو (ترپلو)
- ترعرع
- ترویح
- تشریح
- تصعید
- تطریه
- تعلیق
- تفجیج
- تفرق
- تکثیف
- تکرج
- توثه
- ثقبه
- جبر
- جراحت
- جرح
- جریش
- جشاء
- جفاف
- جلاب
- جمد
- جوارش (جوارشات)
- جودت ذهن
- حب
- حبل
- حجامت تر
- حجامت خشک یا بادكشی
- حس ذوق
- حس سمع
- حس شم
- حس لمس
- حشایش
- حشو
- حضر
- حضیض
- حطب
- حلاق
- حلیب
- حمل
- حمیه
- خائز
- خبث
- خرء
- خرق
- خلط
- خلل و فرج
- خمل
- دباغت
- درقی
- درور
- درور منی
- دسومت (دسومه)
- دفق
- دلک
- دلوک
- دم
- دم طمث
- دهنی
- دهنیت
- ذوالفتره
- ذوالقرعتین
- ذی ثقب
- ربط
- رجیع
- رخاوت
- رخص
- رخو
- ردع
- ردی
- رزین
- رضاع
- رطوبات عین
- رطوبات غریزیه (رطوبت غریزی)
- رطوبت اصلیه
- رطوبت فضلیه
- رغوه
- رمادی
- رملی
- روث
- روح
- رودومالی
- روسختج
- ریق
- زبد
- زعر
- زغب
- زلالیه
- زلو
- زهر
- سباخ
- سبط
- سحق
- سخافت
- سقایه
- سکر
- سلاقه
- سم الساعه
- سم الفار
- سمحاق
- سِمَن
- سَمَن (سَمن)
- سموم
- سهر (سُهار)
- سهک
- سودا
- سوده
- شجه
- شدخ
- شدق
- شرح
- شطب
- شظایا
- شق
- شکنج
- شوایب (شوائب)
- شوقیه
- صدع
- صفرا
- صفره
- صفق
- صقالت
- صلب
- ضعف شهوت طعام
- ضمور
- ضیق
- طامث
- طبرزد
- طحن
- طفره
- طمث
- طیب
- طیوب
- ظلمت بصر
- عاصی
- عبل
- عدیم الحرکه (عدیم الحرکة)
- عرق فتنه
- عشب
- عصابه
- عصارات
- عصاره
- عصر الدمل
- عطب
- عطسه (عطاس)
- عظام
- عقاقیر
- علوق
- عنقود
- غباوت
- غزالی
- غشاء مجلل
- غصون
- غض
- غضون
- غلیان
- غمز
- فاتر
- فاتق
- فتره
- فرزجه
- فزع
- فصد
- فصد تنگ
- فصد گشاد
- فضول
- فغر
- فوندوس
- قادح
- قاذورات
- قاروره
- قحل
- قراقر
- قرحه
- قرعه
- قضبان
- قضیب
- قطور
- قوه باعثه
- قوه حافظه
- قوه حیوانی
- قوه سامعه
- قوه شامه
- قوه صناعی
- قوه عامل
- قوه غاذیه
- قوه فاعله
- قوه ماسکه
- قوه مسترجعه
- کرب
- کوفت
- ماساژ املس (دلک املس)
- ماساژ خشن (دلک خشن)
- ماساژ صلب (دلک صلب)
- ماساژ کثیر (دلک کثیر)
- ماساژ معتدل (دلک معتدل)
- محتقن
- مزاج
- نتو
- نضج
- نقرس