جُدری، دانه های ریز و بزرگ به قدر عدس و مروارید که با تب و گرما و خارش همراه است و هنگام ظهور، سرخ رنگ و بسیار ریز و بعد از نضج (کامل شدن) سفید میگردد.
آبله بیماری حاد ویروسی فوق العاده واگیردار است که وجه مشخصه آن، تب طولانی، استفراغ و جوش های تاولی است. این بیماری در گذشته در جهان و ایران فراوان بوده و مرگ و میر زیادی داشته است. به طوری که بهطور متوسط ۳ نفر از هر ۱۰ نفر که به این بیماری مبتلا میشدند؛ اگر هم بیمار شفا پیدا می کرد، ضایعات پوستی آن باقی مانده و چهره آبله گون می گردید. (تاج بخش، 1385: 88).
گذشتگان عامل آبله را چه دانسته اند؟!
جرجانی در «الاغراض» می گوید: «آبله از خونی باشد گرم و بسیار و میل به تری دارد.» (جرجانی، 1385: 806) و در «ذخیره» با بسط بیشتر توضیح می دهد: «آبله و حصبه هر دو از جوشیدن خون تولد میشوند، لکن به نوع، دو بیماری جدا از همند.
پیش از جرجانی، «رازی می گوید: عامل بیماری آبله، نوعی مخمَر است که در بدنِ همه کودکان وجود دارد و در جوش و تاب است که خون حیض هدیه مادری را پاک کند؛
ابوعلی سینا در کتاب «قانون» بدون ذکر نام رازی همان نظریه تخمیری رازی را منتهی با کلماتی… قابل درک ذکر می کند و علت جوش آمدن خون را همان تخلیه از خون حیضِ جنینی دانسته و می گوید: سببی بیگانه از بدن، از خارج بر خون وارد آید؛ خون را برانگیزاند و خلط های دیگر را با خلط خون مخلوط کند. خون از این برانگیختگی و اختلاط با خلط های دیگربه غلیان می آید که به غلیان شراب قبل از شراب شدن می ماند. (ابن سینا، 1370: ج 4/193، نقل از تاج بخش، 1387: 32)
«امروزه می دانیم که عامل آبله، ویروسی است که از خارج می آید و این که ابن سینا می گوید این عامل ممکن است از خارج بیاید و باعث عفونت خون شود، کاملاً صحیح است و در حقیقت همان فرضیه پاستور است که به زبانی دیگر بیان شده است، اما گفت رازی ازاین جنبه که «آبله در بدنِ همه کودکان وجود دارد» درست نیست. نظریه رازی، فرضیه تخمیری است و اگر چه در مورد آبله صادق نیست ولی به عنوان عام برای بیماری ها صحیح است و رازی گوینده اصلی این حقیقت است.» (تاج بخش، آذر 1387: 32)