خوره، تعفن و تأکلی که در اعضاء به هم میرسد و زود به همه جا سرایت میکند اما فساد آن بیشتر از انتشار آن است و به شکل زخم آشکار میشود.
آکله ← جذام «هر آماسی که زود پخته نشود و سر نکند و بازننشیند و رنگ او نگردد، پس قرحه شود و فراخ باز می شود، آن را آکله گویند و به پارسی خوره گویند» (عک، ص71، س29/مح، ج1، ص 160، س11) «این معنی… چون آکله باشد که در عضوی پدید آید، البته اهمال نتوان کرد، آن عضو را به تیغ جدا باید کرد تا آن علّت به جملگی اعضا سرایت نکند.» (نجم رازی، 1380: 45)
نوعی بیماری عفونی مزمن، مسری و پیشرونده که با ایجاد تغییرات شکلی در اعضای بدن همراه است. این بیماری باعثخوردگی پوست، مخاط ها، اعصاب محیطی، استخوان ها و احشای داخلی میشود و نهایتاً منجر به مرگ میگردد.