دق مرضی است که از آن به تب لازم هم تعبیر میکنند، تبی که حرارت آن کم باشد و آدمی را لاغر و باریک می کند.
دق در اصطلاح طب سنتی، به معنی بیماری سل است (همان تب لازم دراصطلاح دیگر قدما). کلمهای عربی است بهمعنی باریکی و نازکی، و از آنجا که درسیر این بیماری فرد مبتلا دچار رنجوری، کاهش وزن، لاغری ونازکی اندام و تن میشده بدان مصطلح شده است. اصطلاح دقیق نیز به همین مناسبت به فرد نازکاندیش و باریکبین گفته میشود.
معادل رایج امروزی آن، سل، نیز عربی است و به فرد مبتلا مسلول گفته میشود. عبارات عامیانه دق کردن و دق مرگ شدن دراصل به معنی ابتلا به سل و مردن درنتیجه ابتلا به این بیماری است. اما این معنی امروزه دیگر استفاده نمیگردد، بلکه معانی دیگر مانند غصه یا عصبانیت درونی متبادر به ذهن میشود.