عَظم در اصطلاح به معنی استخوان است. تعريف آن در کتب طب سنتی، بدين نحو بيان شده که استخوان عضوی است بسيط و سختی آن به اندازه ای می باشد که دوباره ساختن آن غيرممکن است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
عظم جبهه: استخوان پیشانی
عظم صدق: استخوان گیجگاهی
عظم فخذ: استخوان ران
عظم قمحدوه: استخوان پس سری
عظم جونه: استخوان گونه
عظم رکابی: يکی از خرده استخوان های گوش.
عظم رميم؛ استخوان پوسيده
عظم حجری ؛ دو استخوان است بر دو سوی سر که سوراخ گوش در وی است و چون سخت تر از استخوانهای پیش و پس سر است آنرا حجری گویند
عظم خاصره: استخوان خاصره، تهیگاه، آنچه میان سر سرین و کوتاه ترین استخوان پهلو است. استخوان خاصره استخوانی است عرضاً مسطح و محیط غیر منظم چهار ضلعی دارد بنابراین دارای یک سطح خارجی و یک سطح داخلی و چهار کنار (قدامی ،خلفی، فوقانی ، تحتانی ) و چهار زاویه (قدامی فوقانی – خلفی فوقانی – قدامی تحتانی – خلفی تحتانی ) است.
عظم عانه: استخوان زهار